خلاقیت یعنی چه؟
خلاقیت، توانایی ایجاد ایدههای تازه از طریق ترکیب، تغییر یا دوباره استفاده کردن از ایدههای موجود است. برخی ایدههای خلاق، شگفتانگیز و هوشمندانه هستند، در شرایطی که برخی دیگر ساده، خوب و کاربردی بوده اما آنقدرها مورد توجه قرار نمیگیرند.
در فعالیتی چون حل کردن مسئله، هر دو نوع تفکر برای ما مهم تلقی میشود. اول، باید مسئله را تحلیل کنیم؛ سپس باید راهحلهای ممکن را به وجود آوریم، پس از آن باید بهترین راهحل را انتخاب کرده و آن را کامل نماییم، و سرانجام باید تاثیر راهحل را ارزیابی کنیم.
روشهایی برای به کارگیری تفکر خلاق
برای ایجاد نتایج خلاق روشهای بسیاری وجود دارد که در اینجا به چند روش اشاره میشود.
تکامل تدریجی
این شیوه افزایش پیشرفت است. ایدههای تازهای که از دیگر ایدهها و راهحلهای تازهای که از راهحلهای قبلی مشتق میشوند، ایدههای تازهای به وجود میآورند که این ایدهها و راهحلهای تازه، نسبت به قبلیها اندکی اصلاح شدهاند. بسیاری از موارد پیچیدهای که امروزه از آن استفاده میکنیم، در طی یک دوره طولانی و افزایش مستمر به وجود آمده است. برای مثال به تاریخ اتومبیل یا هر محصول پیشرفت تکنولوژی نگاه کنید. با تولید هر محصول جدیدی اصلاحات به وجود آمدهاند. هر مدل جدیدی بر اساس مجموعه خلاقیتهای مدل قبلی ساخته میشود. در اینجا خلاقیت در پالایش، پیشرفت مرحله به مرحله نهفته است تا به وجود آوردن چیزی کاملا جدیدو شیوه تکامل خلاقیت همچنین تداعی کننده اصلی است که میگوید» «هر مسئلهای که یکبار حل شده، برای بار دوم به شیوهای بهتر قابل حل است.»
متفکران خلاق این ایده را قبول نمیکنند که هنگامی که یک مشکل حل شده است، فراموش میشود یا این که «اگر نشکسته، تعمیرش نکن». فلسفه یک متفکر خلاق این است که «هیچ چیز همانند یک تغییر جزئی تاثیر ندارد».
تلفیق
با این روش، دو یا چند ایده موجود با یکدیگر ترکیب شده و یک ایده سوم را به وجود میآورد. ترکیب ایده یک مجله و یک نوار کاست میتواند منجر به ابداع یک مجله شنیداری شود. این مجله میتواند برای افراد نابینا و کسانی که فواصل دور شهری را هر روز طی میکنند، مورد استفاده قرار گیرد.
تحول بنیادین
گاهی ایده جدید ایدهای کاملا متفاوت و دارای تغییرات واضحی نسبت به ایدههای پیشین است. در شرایطی که فلسفه پیشرفت تکاملی ممکن است یک استاد را به پرسیدن این سوال وا دارد که «چگونه میتوانم بهتر و بهتر درس بدهم؟»، اما پیشرفت تحولی این سوال را بیان میکند که «چرا درس بدهم، دانشجویان را به درس دادن به یکدیگر ترغیب میکنم، کار گروهی یا ارائه گزارش؟».
استفاده دوباره
یعنی به یک چیز قدیمی نگاهی نو داشته باشید. نامها را کنار بگذارید، تعصبها، انتظارات و پیشفرضها را دور بریزید و فکر کنید چگونه میتوان از چیزی دوباره استفاده کرد. یک شخص خلاق ممکن است به گورستان اتومبیلها برود و از موتور یک اتومبیل مدل T کمپانی فورد، یک اثر هنری خلق کند. آن را نقاشی کرده و در اتاق نشیمن قرار دهد. هدف، دیدن فراتر از همان ابزار قبلی و استفادههای سابق است تا بتوانیم ایدههای تازه و راهحلهای مناسب پیدا کنیم.
تغییر مسیر
بسیاری از پیشرفتها زمانی اتفاق میافتد که توجه از یک زاویه مسئله به یک زاویه دیگر معطوف میشود که گاهی آن را بینش خلاق میخوانند.
وقتی یکی از راهحلها عمل نمیکند، به راهحل دیگری فکر کنید. هیچ تعهدی نسبت به یک راه خاص وجود ندارد. تنها هدف را مد نظر داشته باشید. پافشاری در یک راه، گاهی خود مشکل است. زیرا کسانی که بر یک راه پافشاری میکنند، بیش از حد به یک راه احساس تعهد کرده، کارشار عملی نخواهد شد، و نتیجه نمیگیرند.
با استفاده از مقاله درآمدی بر تفکر خلاق، نوشته رابرت هریس؛